در طبقهی دوم منزلی که بنده زندگی میکنم، آپارتمانی هست که همسایهی محترم دیگری در آن زندگی میکند؛یک شب، بنده که به خانه آمدم تا ماشینم را در گاراژ بگذارم، دیدم مهمانهای همسایهی محترم، ماشینهای خود را ردیف گذاشتهاند جلوی خانه و از قرار معلوم،دسته جمعی با میزبان رفتهاند شمیران.من هم ناچار ماشینم را بردم تعمیرگاه و نامهای نوشتم و جلوی یکی از ماشینها گذاشتم به این مضمون:- امیدوارم که امشب به شما خوش گذشته باشد! اگر شما ماشینتان را چند متر جلوتر گذاشته بودید، من مجبور نبودم که چند کیلومتر تا تعمیرگاه بروم.
ارادتمند:فریدون مشیری
صبح که از منزل بیرون آمدم،دیدم یکی از مهمانها که خطاط معروفی هستند و نامشان استاد بوذری است و از قرار جزو مهمانها بودهاند و با خطخوش، نامهای نوشته و به در منزل من چسبانده بودند:
آقای مشیری!
در پاسخ مرقومهی عالی؛«گر ما مقصریم، تو دریای رحمتی!»و در خاتمه به عرض میرساند؛ اطاعت میکنم جانا که از جان دوستتر دارندجوانان سعادتمند، پندِ پیرِ دانا را...
من هم برای ایشان نامهای نوشتم؛ البته منظوم به این شرح:
هنوز خطِ خوش ِتو، نوازش بَصَر استهنوز مستی این جام جانفزا به سَر استفضای سینهام از نامهی تو باغ گل استهوای خانهام، از خامهی تو مُشک ِتَر است
تو را به خطِ تو می بخشم، ای خجسته قلم!که آنچه در بَر من جلوه میکند هنر است
جواب خط تو را هم به شعر خواهم گفتاگرچه خط تو از شعر من قشنگتر است
به این هنر که تو کردی، دلم اسیر تو شدهنوز ذوق و هنر، دام و دانهی بشر است
شبی ز راه محبت بیا به خانهی ماببین که دیدهی مشتاقِ شاعری، به در است***نسل پیشین روادارتر و مهربانانهتر به پدیدهها و رویدادها نگاه میکردند. انگار هنر و ادب و بردباری سه ضلع تثلیث زی شاپرک ها در برابر باد مي...
ما را در سایت شاپرک ها در برابر باد مي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ckhorramshahrihab بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 23 خرداد 1401 ساعت: 9:13